Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری صدا و سیما»
2024-05-05@20:55:42 GMT

کتاب «کاش این‌گلوله شلیک نمی‌شد» منتشر شد

تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۶۳۸۱۶

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ,  این کتاب هفت فصل دارد و کاری از انتشارات سوره مهر است.

ماجرای کتاب «کاش این‌گلوله شلیک نمی‌شد» ، از لحظه شلیک یک‌گلوله توپ در ۳۰ دی ۱۳۶۶ از سمت عراق به جبهه ایرانی‌ها آغاز می‌شود. هدف گلوله،‌ کوه گِردِه‌رَش بود و ۵۰ ثانیه طول کشید تا مسافت ۲۰ تا ۲۴ کیلومتری را تا هدف طی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نزدیک محل انفجار توپ، ۷ نفر نفس‌زنان سربالایی تند جاده گرده‌رش را بالا می‌رفتند که در یک‌لحظه ستون‌شان از هم پاشید. راویان و شاهدان ماجرا باور دارند این‌توپ، گلوله برد بلند و ساخت فرانسه بوده که وزنش ۳۹ کیلوگرم و شعاع ترکش‌هایش ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر است.

اصغر کاظمی نویسنده این‌کتاب که تجربه بیش از ۳۰ سال کار در زمینه گردآوری خاطرات رزمندگان دفاع مقدس را در کارنامه دارد، خاطرات و اسناد مربوط به این‌حادثه را در کتاب پیش‌رو گردآوری کرده و سراغ سرنوشت آدم‌ها رفته است.

او تدوین فصل‌های کتابش را برپایه آرایش نظامی، بهترین شیوه تدوین مستندات و روایت رزمندگان جنگ می‌داند. با انفجار آن‌گلوله توپ هرکدام از ۷ نفر مورد اشاره، سرنوشتی پیدا کردند. جایگاه هر نفر در ستون نظامی، به عوامل مختلف و متعدد ربط دارد و بی‌توجهی به این‌مساله جایز نیست.

در کتاب «کاش این‌گلوله شلیک نمی‌شد» هم، شماره نفر در ستون نظامی، همان‌شماره فصل است و افراد و فصل‌ها پشت سر هم پیش می‌روند.

این کتاب ، دربرگیرنده اسناد پزشکی این‌حادثه هم هست که ۴۸۵ صفحه از حجم آن را به خود اختصاص داده‌اند.

«کاش این‌گلوله شلیک نمی‌شد»‌ ۷ فصل دارد که درباره نفر اول تا هفتم افرادی هستند که گلوله توپ نزدیکشان منفجر شد. به این‌ترتیب فصل اول تا هفتم این‌کتاب عبارت‌اند از:

«نفر یکم؛ بچه پلنگ؛ زندگی‌نامه ایوب سلگی»، «نفر دوم؛ سیب و خال؛ زندگی‌نامه سیدعلی‌اکبر وهابی»، «نفر سوم؛ آقای چهار؛ زندگی‌نامه احمد صاحبی»، «نفر چهارم؛ برف‌های گرده‌رش؛ داوود سرلک»، «نفر پنجم؛ در بهشت پوتین نمی‌پوشند»، «نفر ششم؛ وقتی زمان ایستاد؛ حمیدرضا عسگریان» و «نفر هفتم؛ گل‌قدم؛‌ زندگی‌نامه عبدالله خدایی».

پیش از شروع متن کتاب «کاش این‌گلوله شلیک نمی‌شد»، این‌جمله بر پیشانی اولین‌صفحه آن جلب توجه می‌کند: «عراقی‌ها در جنگ هشت‌ساله حدود سی‌وشش‌میلیون گلوله توپ شلیک کردند؛ سهم هر ایرانی یک‌گلوله بود.»

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

شب حمله نزدیک بود. مثل همه بچه‌های گردان، به گوشه‌ای خلوت رفتم و وصیت‌نامه نوشتم. بعد مهمات پخش شد؛ چند نارنجک و چند خشاب کلاش برداشتم. کمک‌بیسیمچی، بیشتر از این احتیاج نداشت. در کوله‌پشتی‌ام، یک‌باتری بیسیم اضافه و یدکی هم بود که در صورت نیاز به بیسیمچی می‌دادم.

شب جمعه، در همه چادرها، دعای کمیل برقرار بود. از قرار معلوم، گردان انصار دستور داشت خیلی زود جاکن شود. یاد سال پیش افتادم که ناصر برایم از شب‌های قبل عملیات و آمادگی روحی بچه‌ها برای حمله صحبت می‌کرد. آن شب، احساس سبکی داشتم؛ در سرمای کوهستان، روحم گرم و پر انرژی بود. حس عجیبی داشتم. در وصیت‌نامه‌ام نوشته بودم دلم می‌خواهد برای رضای خدا جانم را بدهم.

آنجا به‌سختی زندگی می‌کردیم و با امکانات کم می‌ساختیم؛ ولی جان‌مان احساس نشاط می‌کرد. فردا شب، بیشتر بچه‌ها، مجروح، شهید یا اسیر بودند؛ به بازیِ مرگ می‌رفتیم. مرگ را هم به بازی گرفته بودیم.

جمعه، بیست و پنج دی، سوار کامیون و وانت جلو رفتیم. گفتند گردان در جاده ماووت پیش‌روی خواهد کرد.

دم غروب، از کنار روستای ماووت گذشتیم. خط مقدم، خاکریزی عمود بر جاده آسفالته ماووت بود. پشت آن خاکریز منتظر ماندیم تا نوبت درگیری و حمله ما شود.

کتاب «کاش این‌گلوله شلیک نمی‌شد» با ۶۱۶ صفحه مصور رنگی، منتشر شده است.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

کلیدواژه: زندگی نامه گلوله توپ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۶۳۸۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه

مروری به ادوار مختلف نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، تاثیر وضعیت سیاسی و اجتماعی هر دوره را بر میزان استقبال مردم از این رویداد نشان می‌دهد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هنوز آن فرش زرشکی پاخورده در خاطرم زنده است، سالن به سالن روی آن فرش راه رفتم تا شاعر محبوبم را در غرفه نگاه پیدا کنم. مجموعه اشعارش تازه منتشر شده بود؛ ۹۹۰ صفحه با بهای ۸ هزار تومان. او با احترام روی اولین صفحه سفید کتاب نوشت: «برای دختر نازنینم: شبنم.» امضا: سیدعلی صالحی. سال ۸۴ بود و هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب با این شعار: «درخت ایران ریشه در آب‌های خلیج‌فارس دارد.» نسل من خاطرات اینچنینی از نمایشگاه بین‌المللی کتاب زیاد دارد.

 

به خصوص آن دوره‌ای که نمایشگاه در فضای سرسبز و خوش ِ محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برگزار می‌شد. ازدحام علاقه‌مندان به کتاب در راهرو‌های سالن‌ها، دیدار با نویسنده‌های محبوب، شلوغی غرفه ناشرانی که کتاب‌های چاپ اول‌شان را روی میز چیده بودند، خستگی چهره غرفه‌داران و ناشران که آمیخته با لبخند و خوشی بود و خستگی ما، خستگی شیرینِ ما از پس ده‌ها هزار قدم پیاده‌روی میان کتاب‌ها، نویسنده‌ها و شاعران و گپ زدن‌های پرشر و شور درباره شعر، داستان، فرهنگ و سیاست.

 

سال ۸۶ گویی جادوی شور و اشتیاق نمایشگاه کتاب از بین رفت. دوره ریاست محمود احمدی‌نژاد تازه آغاز و همزمان با آن چرخه سوخت هسته‌ای کامل شده بود و تحریم‌ها آغاز. وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، محمدحسین صفارهرندی بود و طرح مبارزه با بدحجابی زمستان ِ قبل از هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب تصویب و اجرای آن آغاز شده بود. جامعه هنری زیر سایه سنگین از دست دادن پرویز یاحقی، بابک بیات و ناصر عبداللهی و شادی بازگشت محمدرضا لطفی بود. جامعه ادبی نیز هنوز در کشمکش اختلاف بر سر رمان‌های محبوب پس از انقلاب بودند که وزارت ارشاد تابستان سال قبل منتشر کرده بود. فهرستی که در صدرش نام بامداد خمار و نویسنده‌هایی مانند مرتضی مودب‌پور و فهیمه رحیمی به چشم می‌خورد. علاوه بر شرایط حاکم بر جامعه از منظر اجتماعی و سیاسی، جابه‌جایی محل برگزاری نمایشگاه نیز در ریزش بازدید از نمایشگاه اثرگذار بود. نمایشگاه کتاب این ریزش را حدود ۱۰ سال بعد در شهر آفتاب نیز تجربه کرد؛ سال ۱۳۹۵٫ سالی که علاوه بر ریزش بازدیدکنندگان، تعداد ناشران داخلی و خارجی نیز کاهش پیدا کرد.

 

دهه هشتاد


اگر دوباره به دهه هشتاد که با دوران اصلاحات آغاز و با دوران احمدی‌نژاد پایان یافت، بازگردیم با سیر نزولی انتشار کتاب نیز مواجه خواهیم بود که بر کیفیت نمایشگاه کتاب به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد اثرگذار بود. از منظر نشر باید گفت ابتدای دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، جهش ناگهانی آمار نشر شاید از دور حکایت از بهبود حال کتاب داشت، اما هنگامی که به آمار نگاه کنید، متوجه می‌شوید با تغییر دولت آمار نشر کتاب‌های مذهبی رشد چشمگیری داشته نه کتاب‌های حوزه ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی و آنچه در ادامه رخ داد و به نظر سیر نزولی می‌آید، تعدیل سیاست‌های متاثر از مداخله دولت در نشر است؛ کاهش شمارگان کتاب‌های دینی و افزایش شمارگان کتاب‌های حوزه جامعه‌شناسی، فلسفه و ادبیات. هر چند می‌توان تغییر فرهنگ مطالعه و ورود فناوری‌های نوین به این حوزه را نیز دخیل دانست. برای دریافت اطلاعات دقیق از آمار‌ها و تحلیل نشر این دوره می‌توانید گزارشی که تحت عنوان «گزارش ملی فرهنگ حوزه نشر کتاب» برای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده و در سایت مرکز رصد فرهنگی کشور منتشر شده را مطالعه کنید.

دهه نود

 

برای نمایشگاه بین‌المللی کتاب، دهه پر افت و خیزی بود. بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب در سال ۹۰ هنگامی که سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد بود، به نظر موفقیت خوبی در برگزاری به دست آورد؛ افزایش حضور ناشران داخلی و خارجی و بیشترین تعداد کتابی که در نمایشگاه تا آن زمان و حتی پس از آن به نمایش گذاشته شد: حدود ۴۷۰ هزار عنوان کتاب. در همین دهه بود که نسیم مرعشی را با پاییز فصل آخر سال است و هرس شناختیم. قیدار و رهش را از رضا امیرخانی خواندیم و فریبا کلهر پنج اثرش یعنی شروع یک زن، پایان یک مرد، شوهر عزیز من، عاشقانه و مردی از آنادانا را منتشر کرد. از گلی ترقی دو کتاب جدید خواندیم؛ فرصت دوباره و بازگشت. ناهید طباطبایی، سور شبانه را روانه بازار کرد و محمود دولت‌آبادی به مناسبت ۸۰ سالگی کتاب اسب‌ها، اسب‌ها از کنار یکدیگر را نوشت و چاپ کرد. محمدرضا بایرامی بالاخره مجوز مردگان باغ سبز را گرفت و لم‌یزرع را منتشر کرد. از مهدی یزدانی‌خرم، خون خورده، سرخ سفید و من منچستر یونایتد را دوست دارم وارد بازار شد.

 

رضا جولایی، برکه‌های باد، یک پرونده کهنه، شکوفه‌های عناب، پاییز ۳۲ و ماه غمگین، ماه سرخ را منتشر کرد. از فرهاد کشوری مردگان جزیره موریس، سرود مردگان، دست نوشته‌ها، صدای سروش و کشتی توفان‌زده را خواندیم. از منیرالدین بیروتی، بحر و نهر، آرام در سایه و ماهو، از ابوتراب خسروی، ملکان عذاب را و آواز پر جبرییل، از مصطفی مستور سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، بهترین شکل ممکن، عشق و چیز‌های دیگر، از زنده‌یادیعقوب یادعلی آداب دنیا و آمرزش زمینی و متغیر منصور، از محمود حسینی‌زاد این برف کی آمده، آسمان، کیپ ابر، بیست زخم کاری، از جواد مجابی گفتن در عین نگفتن و ایالت نیست در جهان، از حسین سناپور، مخلوقات غریب و دیگر کتاب‌ها… ما دهه نود را این‌طور سر کردیم و ۹ دوره نمایشگاه کتاب در این دهه برای ما هر سال بی‌رونق‌تر شد؛ چه در زمان وزارت سیدمحمد حسینی، چه در زمان وزارت علی جنتی، چه دوران سیدعباس صالحی یا وزارت کوتاه سیدرضا صالحی‌امیری.

 

دهه نود را کرونا تمام کرد. نمایشگاه کتاب نیز مانند بسیاری از رویداد‌های دیگر تحت تاثیر بیماری همه‌گیر که روز‌ها و روزها، آمار مرگ و میرش ما را به وحشت می‌انداخت، معلق شد. بعد از دو سال غیبت (۱۳۹۹ و ۱۴۰۰) نمایشگاه کتاب تهران با شعار «با کتاب سلامتیم» به مصلی بازگشت. اما برای بازگرداندن ناشران و بازدیدکنندگان نیاز به زمان داشت. پارسال که می‌توانست فرصت طلایی برای بازگرداندن آن اشتیاق گم شده برای نمایشگاه کتاب باشد، مسائلی دیگر دخیل شد برای بی‌میلی برخی ناشران و بخشی از مردم نسبت به حضور در نمایشگاه. برخی آن را تحریم نمایشگاه نام نهادند، عده‌ای تکذیب کردند، بعضی از مسوولان اعلام کردند مشکلات خود ناشران باعث شده حضور پیدا نکنند و «تحریم» واژه دشمن است… هر چند در مقابل ناشرانی که شرکت نکردند، ناشرانی نیز به نمایشگاه پیوستند که آمار‌ها را افزایش دادند. سال گذشته یکی از پرحاشیه‌ترین نمایشگاه‌های کتاب را پشت سر گذاشتیم؛ نمایشگاهی با چند پرونده تخلف، چندین تذکر، خبر پلمب و… حالا این روز‌ها به استقبال سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب می‌رویم که با شعار «بخوانیم و بسازیم» از نوزدهم تا بیست و نهم اردیبهشت ماه برگزار می‌شود.

مرور جدول زیر کمک می‌کند بتوانیم بینشی نسبت به سیری که نمایشگاه کتاب در این سی و پنج دوره داشته به دست آوریم و اگر هر فراز و فرودش را با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دورانش بسنجیم، تحلیلی از تاثیر وضعیت جامعه بر این نمایشگاه خواهیم داشت.

 

دیگر خبرها

  • کتاب «خانه زیر آب و جوجه لاک پشت ها» منتشر شد
  • ترجمه عکس و متن «فصل‌های درون» منتشر شد
  • چاپ کتاب تصویری «همه‌ش مال جوجه باشه!» برای کودکان
  • کتاب «ادب زندگی» منتشر شد
  • سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه
  • «روایت اول» از ردیف یک موسیقی‌دان مهم منتشر شد/خواندن یک قصه جالب
  • چرا اسرائیل یک گلوله هم به سمت یمن شلیک نکرده است؟
  • چرا تل‌آویو یک گلوله هم به سمت یمن شلیک نکرده است؟
  • ناشران خارجی به نمایشگاه آمدند
  • مهدوی: به ما دروغ گفتند و علیه بانک مرکزی امضا گرفتند